گلهای ناز پاییز

هشت ماهگی دخترای گلم

روز دوم تیر مصادف با هشت ماهگی دخترای گلم و ورود به نه ماهگی که مصادف شده بود با شب نیمه شعبان تولد امام زمان شب بسیار مبارک سال پیش مریم هنوزحامله بود ومن نذرکردم مریم و بچه ها سالم باشند در اینشب شربت پخش کنم که به حمدالله اینکار انجام شد و من نذرمو اعدا کردم جلو درب خانه میز زدیم و با بابام و آخر ش هم مهردادآمد  شربت و شیرینی پخش کردیم خیلی صفا داشت و شیرینیش وقتی بیشتر شد که مریم و بچه ها هم آمدند و در این جشن شرکت کردند خداروشکر میکنم بابت این نعمات که عطا کرده انشاالله همیشه سالم باشند  این جشن را هر سال تکرار کنیم
5 تير 1392

واکسن شش ماهگی ملیکا

روز دوشنبه دوم اردیبهشت ملینا رو بردیم دکتر خداداد متخصص گوارش هیچی حالیش نبود ٣٠٠٠٠ هم ویزیت گرفت گفت برای استفراغ بچه باید شیر کم بدی در حد هر وعده ٢٠سی سی بعدشم حریره بادام ندین چون بادام های الان خوب نیست بعدشم سوپ مرغ به بچه ها بدین خلاصه دکتر جالبی نبود . روز چهار شنبه هم ملیکارو بردیم دکتر غفوریان برای این که ملیکا رو معاینه کنه که برای واکسن زدنش که گفت خوبه و دوباره آزمایش ادرار داد و دستورغذا هم داد که یک هفته فرینی حریر بادام و از هفته دوم سوپ ماهیچه هم اضافه کنیم . آخر شب هم از خونه خاله اینا اومدیم خونه بعد از تغریبا یک هفته بو و رنگ شلوغی گرفت. پنج شنبه پنج ادیبهشت ملیکا رو بردیم درمانگاه الزهرا که دخملم واکسن ٦...
9 ارديبهشت 1392

6 ماهگی دخترای گلم

امروز دخترای عریرم شش ماهگیشان تمام میشه و میرن  توهفت ماهگی از این بابت خیلی خوشحالم دخترام بزرگ شدن و بازیگوش شدن ملیکا که در یه ثانیه قلت میزنه و دستشم تا آرنج میکنه دهنش تازه بهش میگی بیا بقل خودشو حول میده میخواد بیادملینا تنبل تره قلت نمیزنه ولی تا دلت بخواد آواز میخونه دست تو دهنش مکنه میخنده و البته شبا هم گریه شدید میکنه تا بخوابه ....  پنج شنبه که گذشت یعنی ٢٩ فروردین برای اولین بار بردیمشون عکاسی آتلیه به همراه خاله میناشون البته اولین بارم بود که جایی غیر ازدکتر میرفتن ... خیلی خوب بود ملینا برعکس چیزی که فکر میکردیم خیلی دوست داشت وهمش با جیغای خانم عکاس میخندید برعکس ملیکا خیلی دوست نداشت و کمی بیقراری میکرد...
2 ارديبهشت 1392
1