6 ماهگی دخترای گلم
6 ماهگی دخترای گلم امروز دخترای عریرم شش ماهگیشان تمام میشه و میرن توهفت ماهگی از این بابت خیلی خوشحالم دخترام بزرگ شدن و بازیگوش شدن ملیکا که در یه ثانیه قلت میزنه و دستشم تا آرنج میکنه دهنش تازه بهش میگی بیا بقل خودشو حول میده میخواد بیادملینا تنبل تره قلت نمیزنه ولی تا دلت بخواد آواز میخونه دست تو دهنش مکنه میخنده و البته شبا هم گریه شدید میکنه تا بخوابه ....
پنج شنبه که گذشت یعنی ٢٩ فروردین برای اولین بار بردیمشون عکاسی آتلیه به همراه خاله میناشون البته اولین بارم بود که جایی غیر ازدکتر میرفتن ... خیلی خوب بود ملینا برعکس چیزی که فکر میکردیم خیلی دوست داشت وهمش با جیغای خانم عکاس میخندید برعکس ملیکا خیلی دوست نداشت و کمی بیقراری میکرد
اینم یکی از عکساشون خیلی ناز افتادن تو عکس
ازراه عکاسی رفتیم خونه خاله اینا وهنوز بچه ها اونجا هستن دلم خیلی براشون تنگ شده برای بچه ها ومامانشون خونه خیلی سوت و کوره درسته خوابم زیاد شده با نبودن بچه ها ولی جاشون خالیه البته امروز میخواهیم ملینا رو ببریم دکتر گوارش بعدش بریم خونه .
ازاینماه دیگه غذا خورمیشن دخترام میخوایم بهشون چلو کباب بدیم 
تازه میخوان واکسن بزنن اول ملیکا این هفته و ملینا هفته بعد خدا بخیر بگذرونه.......
